تعریف شما از هنر چیست؟
- نویسنده : مائده فرخ
- 08:00
- آذر 18, 1400
- 2 Comments
- مرداد 25, 1401
چند تعریف سودمند از هنر
قبل از آغاز به گردآوری اطلاعات مربوط به آثار هنری یا معماری ، لازم است چند تعریف عملی از هنر را از نظر بگذرانید.
هر اثر هنری منفرد پدیده ای است پیچیده که هر گونه تلاش برای تعریف مفهوم هنر را دشوار و از برخی جهات ناممکن می کند.
با این حال، هنگام به زبان آوردن این واژه کم و بیش با معنا و مفهوم آن آشناییم.
هنر به مثابه آرایش عناصر بصری
ساده ترین تعریف برای یک اثر هنری آرایش و کنار هم قرار گرفتن اجزاء قابل رؤیت یا عناصر بصری است.
این تعریف، هنر را از دیگر منابع تجارب بصری، همچون طبیعت متمایز نمی گرداند.
چرا که چشم تمامی تجارب بصری را در قالب آرایش های گوناگون به صورت :
- خط
- رنگ
- تونالیته (تیرگی و روشنی)
- شکل
- بافت
- فضا
ساده می کند.
هنر و معماری این عناصر را به صورت آرایش هایی متنوع، ساده شده و نیروی متمرکز به وجود می آورند
و نحوه ی ادراک و احساس انسان، موضوع تفکر او و همچنین کنش های او را به طرق مختلف شکل می بخشد.
در این مورد، می توان گفت که هنر همواره با زبان بصری با ما سخن می گوید.
ویژگی جالب این زبان، توانایی آن برای بیان چیزهایی است که شاید در اغلب اوقات نتوان به راحتی در قالب کلمات بیان کرد،
همچنین قدرت تأثیر گذاری زبان بصری منوط و منحصر به استفاده از کلمات نیست.
هنر به مثابه گزینش هایی خاص
هنر و طبیعت به عنوان دو منبع تجربه ی بصری با یکدیگر تفاوت دارند؛ زیرا هنر دارای نیروهای متمرکزی برای تأثیر گذاری است و همچنین محصول طراحی ذهن انسان است.
حتی آن دسته از آثار هنری که بسیار به طبیعت یا اشیاء طبیعی شباهت دارند،
در واقع باز نمایی هایی هستند که بر اساس گزینش های هنرمند قاعده بندی شده اند؛
گزینش هایی هدایت شده توسط اهداف یا دیدگاه هایی خاص.
بر اساس این تعریف، نمی توان میان آثار هنری و دیگر اشیاء ساخته ی دست بشر تمایزی قائل شد.
با اینکه همه محصولات، از ماشین آلات گرفته تا شاهکارهای هنری، دارای ویژگی هایی منحصر به فردند.
ویژگی مشترک همه این ها ضرورت وجود فرایند اندیشه بشر برای تولید همه ی آن هاست.
یکی از دلایل قابل فهم بودن هنر این است که :
هنر محصول گزینش های انسانی است و این گزینش ها نیز بر اساس نیازها و انگیزه های انسان هدایت و رهبری می شود.
یک اثر هنری، چه به عنوان یک شی ء و چه به عنوان زبان ارتباطی برای منظور و مقصودی طراحی شده است.
هنر به مثابه مجموعه ای ازتعامل ها و اتفاقات
شاید بهتر باشد هنر را منحصراً به عنوان یک شیء همچون نقاشی، یا انواعی از اشیاء، همچون معماری، محدود نکنیم،
بلکه بهتر است آن را مجموعه ای از تعامل ها به حساب اوریم.
آشکارترین تعامل میان اثر هنری و بننده ی اثر رخ می دهد.
نکته ی قابل توجه در اینجا این است که مشاهده ی یک اثر هنری یا یک اثر معماری فرایندی ساده و یک سویه نیست.
بلکه تعاملی است پیچیده میان قابلیت های عوامل سازنده ی یک اثر هنری که قرار است مشاهده یا تجربه شود؛
نیروهای شکل دهنده در مکان و محیطی که اثر هنری در آن شکل گرفته و محیط معاصری که اثر هنری در آن مشاهده می گردد؛
و موقعیت و پیش زمینه ی مخاطب و آفریننده ی اثر هنری.
مادامی که اثر هنری ماندگار باشد، برخی از این تعامل ها دائماً در حال تغییر و تحول خواهند بود.
در نتیجه، یک اثر هنری از لحظه ی آفریده شدن تا هر نوبت مشاهده شدن، اتفاقی خلاق و پر تعامل است
هنر به مثابه استناداتی از ذهن انسان
بدون شک، آثار هنری اشیاء محسوب می شوند.
بخش اعظم تاریخ هنر، تاریخ اشیاء است و دربر گیرنده ی کلیه ی تعامل هایی است
که منتهی به خلق شدن آن اشیاء شده اند، یا بر اثر خلق آن ها موجودیت یافته اند.
شواهدی که پشتوانه ی استنتاجات مورخان هنر است، اغلب در خود اشیاء هنری دیده می شود:
در شواهد مربوط به تکنیک ساخت یا ساختار تجسمی شان
و همین طور در اطلاعات مربوط به نحوه ی ساخته شدن آن ها، مانند شرایط زمانی و مکانی خلق آن ها.
از نظر یک مورخ هنر، آثار هنری مدارک و منابع اطلاعاتی قلمداد می شوند.
اطلاعات تجسمی و همچنین اطلاعات مربوط به شرایط ساخته شدن آثار هنری را می توان مانند یک سند مکتوب «خواند».
این آثار بازگو کننده ی شرح حال زمان ها و مکان ها و آدم هایی هستند که با ما تفاوت دارند.
البته هر مدرک تنها جزئی از مطالب دانستنی را در دسترس قرار می دهد.
بنابراین مورخان هنر به صورت معمول گروه هایی از آثار هنری را تحت عنوان سبک های هنری طبقه بندی می کنند
تا بتوانند داستان هنر را بازسازی نمایند.
هر چند تاریخ هنر عموماً شرح حال تغییرات به وجود آمده در صورت ظاهری آثار یا سبک های هنری است،
اما تاریخ هنر در عین حال داستانی است که بخشی از آن بر اساس واقعیت و بخشی دیگر بر اساس فرضیات شکل گرفته است
و درباره ی وقایع و تصمیم گیری های کوچک و بزرگی است که صورت ظاهری هنر را شکل بخشیده اند.
بر اساس این تعریف ، هنر مدرکی است دال بر اینکه مردم چگونه به تصمیم گیری و گزینش پرداخته و چگونه مفاهیم را آفریده اند.
هنر گواهی است بر فرایندهای بسیار پیچیده ی اندیشه و ذهن بشری.
چند پرسش سودمند درباره آثار هنری
هنگام گردآوری اطلاعات از خود آثار هنری،
در ابتدا قاعده مند ساختن پرسش های مناسب بسیار سودمند خواهد بود.
به طور کلی، مورخان هنر، در خصوص سه موضوع مختلف و در عین حال مرتبط، یعنی :
- آثار هنری
- محتوای آنها
- آفرینندگان آثار هنری
پرسش هایی را مطرح می کنند.
برای هر یک از این موضوعات، چهار پرسش اصلی مطرح می شود که گاه با یکدیگر تداخل می یابند:
- پرسش هایی درباره ی اطلاعات موجود
- پرسش هایی در مورد فرم
- پرسش هایی درباره ی مضامین تصویری
- پرسش هایی دیگر در مورد تفسیر آثار
ذیلاً نمونه هایی از این نوع پرسش ها را می بینید.
هنگام قاعده مند ساختن سؤالاتی که هدفشان گرد آوری اطلاعات است، لازم است قبل از پرداختن به جزئیات
بر ایده ها و معانی اصلی بیشتر متمرکز شوید.
برای رسیدن به یک درک کلی، بسیاری از جزئیات کم اهمیت و غیر ضروری اند
آن هایی که مهم ترند ایده های کلی تری را مطرح می سازند.
پرسش هایی درباره ی یک اثر هنری
پرسش های مربوط به اطلاعات کلی:
- اثر هنری کی ، کجا و به دست چه کسی ساخته شد ؟
- چه اطلاعات تاریخی دیگری در این خصوص موجود است ؟
- کاربرد آن چه بود ؟
پرسش های مربوط به فرم:
- اثر هنری حاوی چه نوع اطلاعات بصری است ؟
- چه مواد و تکنیک هایی در آن به کار رفته است ؟
- اثر هنری به چه ترتیب آرایش یافته یا اگر هدف تزیین در بین بوده ، به چه ترتیب تزیین شده است ؟
- تمهیدات بصری به کار رفته در آن کدام است ؟
پرسش های مربوط به مضامین تصویری:
- اثر هنری چه تصاویری را نشان می دهد ؟
- چه عواطفی در آن به تصویر کشیده شده است ؟
- چه نمادهایی در آن به کار رفته است ؟
پرسش های مربوط به تفسیر اثر هنری:
- چه دلایل کلی و جزئی می توان برای توضیح صورت ظاهری اثر هنری برشمرد ؟
- اثر هنری چه چیزی در مورد فرهنگ و هنرمند خالق آن بازگو می کند ؟
- اثر هنری چه هدف و قصدی را دنبال می کرد ؟
- فرم ها و مضامین تصویری این اثر ، در مقایسه با آثار مشابه و مرتبط چگونه است ؟
اطلاعات اولیه و کاربردها
در میان پرسش هایی که در مورد یک اثر هنری مطرح می شود
پرسش های مربوط به اطلاعات اولیه،
اساسی ترین و مهم ترین پرسش ها برای رسیدن به یک ادراک عینی و تاریخی از اثر هنری اند.
هر چند در تعریف و برداشت انسان ها از حقایق و موهومات اتفاق نظر وجود ندارد،
اما همه ی مردم یا دست کم اغلب آنان در مورد برخی اطلاعات اتفاق نظر دارند.
این نکات مورد توافق به اساس و بنیانی تبدیل می شوند که می توان بر پایه ی آن ها به یک ادراک عینی از امور دست یافت.
دانستن حقایقی در مورد زمان و مکان ساخته شدن اثر،
مهم ترین اطلاعات جهت رسیدن به یک ادراک عینی مبتنی بر یک واقعیت تاریخی است؛
این دو مورد، اثر هنری را در کنار دیگر آثار هنری در امتداد یک خط زمانی و تاریخ نگاری قرار می دهند.
حقایق انکار ناپذیر دیگر، یا حقایقی که مورد توافق اکثر مردم است
شامل اطلاعات مختلفی است از قبیل :
- شرایط فعلی اثر هنری
- ابعاد اثر هنری
- هویت سفارش دهنده ی اثر
- نظر هنرمند در مورد اثر
- کاربرد اصلی اثر هنری
تصور کاربردی بودن اثر هنری در قرن بیستم بسیار دشوار است.
اما نباید از یاد برد که تولید آثار هنری دوره ی پیشامدرن، در اصل برای رفع نیازهای جامعه ای بود که به آن تعلق داشتند.
پنج مورد عمده
آلن گوونز، مورخ مشهور هنر، کاربردهای متعدد آثار هنری را به چهار مورد عمده محدود کرده
و مورد پنجمی هم برای بخش اعظم هنر مدرن، در نظر گرفته است.
ثبت واقعیت
«در مواردی که به دلایلی، نگاه داری و ثبت ظاهر و شمایل چیزی لازم می شد، هنر می توانست جایگزین واقعیت باشد.»
پرتره نگاری نمونه ای است از هنری که واقعیت را ثبت می کند.
تصویر گری
«هنر با استفاده از تصاویر یا اشکال قادر بود یک بخش یا کل یک روایت و داستان، یا واقعه را به وضوح شرح دهد…»
تابلوی سوگواری بر جسد مسیح اثر جوتو ، و بخش اعظم هنر مذهبی، تصویر گری است.
برای متقاعد ساختن و تبلیغ
«هنر با استفاده از تصاویر و اشکال مرتبط با ایده هایی خاص، عقاید بنیانی، یا آرمان های قابل تحقق جوامع را نشان می داد…
یا هنر با استفاده از تصویر، قصد داشت مردم را به سوی عقاید و باورهای جدیدی هدایت کند…».
لوح پیروزی نارام، سین شیوه ای تبلیغی برای شکل دادن به اعتقادات مردم بود.
زیبا سازی
«هنر، با ایجاد احساس رضایت در چشم و ذهن، جهان را زیباتر کرد.»
بدون شک انتظارات و تعاریف متفاوت از مفهوم زیبایی است که باعث می شود
تزیینات هتل دو سوبیز متفاوت از تزیینات داخلی نمازخانه ی پاتسی باشد .
عرضه ی تعریفی نو از واقعیت
امروز دغدغه ی هنر چیز دیگری است.
اینک هنر در جستجوی تعریفی نو از واقعیت است، یعنی چیزی که از گذشته تا امروز،
دغدغه ی ذهنی روحانیون، فلاسفه، پیشگوها، پژوهشگران و دانشمندان بوده.
کاربردهای سابق هنر را در حال حاضر متخصصان هنری عرضه می دارند؛
کسانی چون هنرمندان عکاس، تصویر گران، طراحان و کارکاتوریست ها.
این رشته ها نیز با واقعیت سر و کار دارند، اما واقعیتی که هنرمندان اعصار پیشین نیز با آن سر و کار داشتند؛
بدین معنا که این افراد در مفهوم واقعیت تفحص نمی کند و سعی ندارند خود آن را دوباره تعریف کنند؛
بلکه می کوشند در جذاب ترین، متقاعد کننده ترین و قابل فهم ترین طریق ممکن، تعاریف به روزتری از آن ارائه دهند.
برای مثال : به نظر می رسد که مونش در تابلوی جیغ، واقعیت را عمدتاً روان شناسانه یا عاطفی نگریسته باشد.
این نگاهی ذهنی است که در تقابل با نگاه عینی از واقعیت قرار می گیرد،
نگاهی که بسیاری از اشیاء ملموس مادی در جهان را دربر می گیرد.
مونش با زیگموند فروید معاصر بود، یعنی با مردی که افکارش چند سال بعد می باید تأثیر گذار می شد.
مونش توانست به نگاهی شکل بخشد که حقیقتاً تعریفی نو از واقعیت محسوب می شد،
نگاهی که هنوز در آن زمان جا نیفتاده بود.

مائده فرخ
من مائده فرخ هستم، در رشته نقاشی فعالیت می کنم و از دانشگاه هنر تهران کارشناسی ارشد هنر خودم را دریافت کردم و علاقه زیادی دارم که علم خودم را با شما به اشتراک بگذارم. امیدوارم شما هم من رو از نظراتتون بی نصیب نذارید. برای دیدن آثار من می تونید به صفحه اینستاگرام من مراجعه کنید.
سلام ، مقاله خوبی بود ، لطفاً بیشتر مقالات آموزشی منتشر کنید
سلام آقای حمید ، سعی در انتشار داریم فقط کمی ویراستاری و تایپ مقالات طول میکشه ، ولی چشم